نوستالژی این روزای من ...

نوستالژی این روزای من ...

صدا کن مرا

صدای تو خوب است

صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است

که در انتهای صمیمیت حزن می روید

در ابعاد این عصر خاموش

من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک کوچه تنهاترم

بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱۹ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

مهربان چنور

يكشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۶، ۱۰:۵۵ ق.ظ

سلام این اند خودشیفتگی مه که اسم پست رو گذاشتم مهربان چنور 

دیشب با بنی یکساعت و نیم حرف زدیم و حرف زدیم و گاهی وسط حرفامون سکوت می کردیم و فقط خیره میشدیم (ایمو )

از داستان مهاجرت شون گفت ,از این رژیم بیزار شدم 

گفت اینجا چقدر بد باهاشون برخورد شده 

و حتی دومادشون کآنی شناس بود و درجه خلوص کانی ها رو مشخص می کرد 

بعد برای شناسایی یه معدن فیروزه تو مشهد می برنش 

بعد حاجی های اونا می گن خاک اینجا مقدسه و تو یک کافر هستی و باید دستکش بپوشی تا نجس نشه ,خب این ینی چی ...این ته توهین به وجود یک آدم نیس چیه ..تو نجس هستی و این جمله چقدر وحشتناکه 

یا گفت خواهرم تو آموزش پرورش استخدام شد یک هفته بعد از سرکار رفتنش اخراجش کردن گفتن تو اقلیت مذهبی هستی 

یا پدرش 8 سال برای جنگ ایران و عراق تانک و هواپیما تعمیر می کرده و بعد از جنگ اخراجش می کنند می گن اقلیت مذهبی هستی 

یا پسر داییش بعد از طراحی یک موشک اخراجش می کنند و می گن اقلیت مذهبی هستی و الان داره تو آمریکا تراشکاری انجام مبده 

خب من هم بودم از جنس مسلمان متنفر بودم 

من هم بود پسرم رو عاق می کردم از اینکه بخواد با یه مسلمان ظالم ازدواج کنه

و بعد از تمام این حرفا می گه چنور من ایران رو می پرستم 

و من بعد از اتمام تماس تصویری مون بزور جلوی اشک هامو گرفتم 

این همه تبعیض تا کجا و تا کی ...

این همه ظلم بنام دین تا کی 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۵۵
گل بارون زده بهاری

1درصد

جمعه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۵۱ ب.ظ

پارسال 55000 نفر تو لاتاری ثبت نام کردن 

و پذیرش از ایران 4500 نفر بوده که قراره امسال 5500 نفر بشه

یعنی یک درصد و حتی کمتر از یک درصد 

و دلسردم😐

البته بنی قاطی کرده و می گه حاضرم دردسرش رو به جون بخرم

مسلمان میشم و باهات ازدواج می کنم تو ایران و کاراتو درست می کنم و میارمت پیش خودم خلاص 

یعنی دقیقا رو چیزی که رو هوا هست دل خوش کردیم

البته همه چی دست خداست 

و قراره دوشنبه بره دفتر پناهندگی 

و بپرسه که چطوری می تونه من رو ببره اونجا بدون اینکه دچار دردسر بشه 

خواهرمم این وسط بشدت می ترسه که بنی جز اعضای باند قاچاق عضو بدن باشه و حقم داره با این قضایایی که این اواخر فضای مجازی ایجاد کرده 

برادرم 

اصلن حالش خوب نیس 

فقط رفتم جلو دستش رو بوسیدم و گفتم بخدا توکل کن 

متاسفانه سرطان بشدت در حال پخش شدن تو بدنشه 

خدایا بهش کمک کن بتونه دردش رد تحمل کنه 

خدایا مسکن تویی 

خودت کمک کن 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۵۱
گل بارون زده بهاری

مشاوره

پنجشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۶، ۱۰:۲۹ ب.ظ

خواهر بنی بهش گفته باید بریم پیش مشاوره 

هم من و هم اون 

منم گفتم خب بریم پیش مشاوره ,100 درصد پشبمونمون می کنه 

اونم حرفش رو عوض کرد و گفت وقتی اومدم ایران میریم پیش روانشناس 

ولی فکر کنم همون جا بره 

امیدارم هر چی که صلاح هست پیش بیاد 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۲۹
گل بارون زده بهاری

خوب خوبم

پنجشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۶، ۰۳:۲۰ ب.ظ

همیشه از غم هام می گم 

اما می خوام بدونید که حالم خوبه 

دیروز وقتی نقشه ها رو تحویل دادم و تو خیابون راه می رفتم 

دست چنور کوچولوی دلم رو گرفتم گفتم باید بری خریداتو انجام بدی کچل 

دیگ داره مهر میاد و چن روز دیگه اسباب کشی دارید 

دیگه رفت دو جفت کفش یه اسپورت سرمه ای و یه کرم رنگ و دوتاپ بلند زیر مانتویی یه مشکی و یه کرم ,دو شلوار لی جذب و شلوار کرم معمولی گرفتم و بسی ذوق زده هستم که با دسترنج خودم اینا رو خریدم 

و خیلی کیف داد.

و سعی می کنم همیشه استقلال مالیم رو حفظ کنم و بیشتر مستقل بشم 

بنیامین هم خوبه و همچنان کانکتیم  و این هفته حدود ده نقشه انجام دادم که دود از کله م و پوست و استخونم بلند شد چون هم بازدید می رفتم هم نقشه رو می کشیدم.برای همین یه نمه کمتر تونستم با بنی در تماس باشم 

ولی ارتباط مون قط نشد اصلا 

یه پسر خیلیییییییی.... خوشگل تو فیس پیشنهاد دوستی داشت و مقیم آلمان بود و گفت خیلی از چهره تون خوشم میاد وای ینی وحشتناک خوشگل و تو دل برو بود ,سنندجی هم بود و 30 سالش ,و من گفتم آیم ساری من با یکی دیگه هستم اونم کلی ابراز ناراحتی کرد و خداحافظی کرد  و ارزی خوشبختی اینا  (خواهرم می گفت احتمالا این پیشنهاد جدیدت توطئه بنی باشه منم گفتم باشه و نباشه من دیگه کشش آشنایی جدید ندارم ,همین بنی از سرم زیادیه )

و بعد از ظهر به طرز خیلی شدیدی بنیامین دوباره مهرورزی کرد و گفت با خواهرم راجع به تو حرف زدم و گفتم 3 ساله با هم دوستیم و گفت کدوم عکست رو اجازه میدی بهش نشون بدم منم چن تا عکس براش فرستادم بعد گفت تصویر زمینه ی گوشیمو نشون خواهرم دادم اشکالی نداره ؟

منم گفتم نه اشکالی نداره 

یکی از عکسام تصویر زمینه گوشیشه😊

خب رابطه مجازی خیلی سخته دل بدی و باور کنی 

ولی خب ما باور می کنیم حداقل با یک انسان مودب و شریف بودن هیچ ضرری برای آدم نداره .

تا چن روز دیگه نقل مکان می کنیم ازینجا 

به سمت یه خونه خوشگل تر و بزرگتر و با نمای عالی و مسلط به شهر 

فعلا خوبم 

دعا کنید برام حال خوبم ادامه داشته باشه

باورتون میشه معده م حتی با خوردت سبزی و فلفل هم دیگه اذیت نمی کنه 

فکر کنم همش مشکل عصبی داشت 

الان مدتیه کمتر تو فکر میرم و به خواست خدا خوشحال ترم 

شکر پروردگار 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۲۰
گل بارون زده بهاری

روزای من 3

شنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۴۸ ب.ظ

بنی همش گریه می کنه 

خوش بحالش که راحت گریه می کنه 

دلش از دوری و از اینکه اینهمه برای هم غ ممکن شدیم می سوزه 

 چشماش کاسه خون شده

و می خواد حدودای عید بیاد ایران

و چقدر فرق داره با اون همه پسر مسلمانی(مسلمان زاده ) که شناختم

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۴۸
گل بارون زده بهاری

روزای من 2

شنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۶، ۰۸:۲۲ ب.ظ

خب خیلی دلم گرفته 

از دیروز تا حالا فقط ناراحتم 

به دوست صمیمی و قدیمیم زنگ زدم 

اونم از من ناراحت تر بود و تو بحران شدید مالی بسر می برد.

دیروز عصر رفتم دیدن برادرم 

حالش اصلا خوب نبود 

چشماش رو بسته بود و دیگه حتی نگاه نمی کرد 

دیگه نتونستم ببوسمش و بگم خوب میشی 

چون از دروغ گفتن خجالت می کشیدم 

فقط گفتم به خدا توکل کن ,و با شوخی گفتم تشکت مث پفک نمکیه,آدم رو گول میزنه

و اومدیم بیرون ,خواهرم همش باهام حرف میزد فقط با آره و نه جوابش رو دادم 

و بنی پیام داد آخر شب,نتونستم ناراحتش کنم 

بهش چیزی نگفتم .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۶ ، ۲۰:۲۲
گل بارون زده بهاری

روزای من

شنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۱۹ ق.ظ

بنی خیلی خوبه ,نمی دونم چرا خداوند زودتر اون در مسیر من قرار نداده

خیلی شکمو هست و دائم عکس خوراکی و انواع غذا می فرسته (تو رژیم هست برای همین خیلی دلش خوراکی می خواد ). چون حدود 150 کیلو هست .


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۶ ، ۰۹:۱۹
گل بارون زده بهاری

دلخوشی

پنجشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۶، ۰۱:۵۳ ب.ظ

دلخوشی های کوچک این روزای من

1 عاشق پاییزم ,بوی خاک و نم و هوای ابری و یاد .. شعر می خونند برام 

2.بنیامین دوست پسر جدیدم😊😊 و اینکه الهام بخش زندگیم شده بهم انرژی میده و به فکر خوشحال کردن منه و با وجود کار سنگینی که داره بر خلاف بعضی ها قبل خواب قبل سرکار رفتن  و حتی وقتی میره خونه بهم خبر مبده و خیلی مهربووووونه 

3.سومی که با حال تره , یه ارباب رجوع داشتم ,زنگ زد سر قیمت یه تفاهم نرسیدیم و گفتم برو جای دیگه 

دوباره زنگ زد دوباره گفتم برو پیش کس دیگه 

سه بآره زنگ زد گفتم باشه یک فکری می کنم

و هر چی فکر کردم با اون قیمت نتونستم کنار بیام 

به کارمند مربوطه زنگ زدم تشکر کردم و گفتم قیمتش پایینه بفرستش پیش زینت ,من با این قیمت کار انجام نمیدم 

گفت بخدا زینت رو بهش معرفی کردم ,گفته فقط می خوام خانم محمدی انجام بده و باید هم تخفیف بده و پیش کس دیگه ای نمیرم.

منم از مرام طرف خوشم اومد و کمی بهش تخفیف انجام دادم و امروز کارش انجام دادم (طرف از اعضای شرکت تعاونی بود )

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۶ ، ۱۳:۵۳
گل بارون زده بهاری

گرین کارت

چهارشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۶، ۱۰:۰۹ ق.ظ

https://m.usagreencardlottery.org/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۰۹
گل بارون زده بهاری

جشنواره یولین

دوشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۶، ۱۰:۳۵ ق.ظ

انسان ها چقدر می تونند بد باشن 

توضیحی برای عنوان پستم ندارم 

از خودم شرم می کنم که انسانم 

شاید اصلا قابل قیاس نباشه اما من از کودکی حس خوبی به عید قربان نداشتم بخاطر ذبح گوسفند و گاو های زیادی در سراسر دنیا , هر وقت هم خودمون قربانی داشتیم رفتم یه جایی خودم رو گم کردم که نبینم وقتی ابتدایی بودم یادمه حیوان ذبح کردیم,یه بز خوشگل بود هر چند صداش نمیزاشت بخوابم ولی قشنگ صداش تو گوشمه وقتی ذبح شو .خیلی بد بود 

از اون روز دیگه هر وقت قربونی داشتیم فرار می کردم از خونه 

ایکاش منبع جایگزینی برای پروتئین های حیوانی وجود داشت 

می دونم حلال هست ولی به چه قیمت 

می دونم دنیا برای آرامش انسان خلق شده ولی این انسان باید به محیطش آرامش بده یا نه 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۳۵
گل بارون زده بهاری