مهربان چنور
سلام این اند خودشیفتگی مه که اسم پست رو گذاشتم مهربان چنور
دیشب با بنی یکساعت و نیم حرف زدیم و حرف زدیم و گاهی وسط حرفامون سکوت می کردیم و فقط خیره میشدیم (ایمو )
از داستان مهاجرت شون گفت ,از این رژیم بیزار شدم
گفت اینجا چقدر بد باهاشون برخورد شده
و حتی دومادشون کآنی شناس بود و درجه خلوص کانی ها رو مشخص می کرد
بعد برای شناسایی یه معدن فیروزه تو مشهد می برنش
بعد حاجی های اونا می گن خاک اینجا مقدسه و تو یک کافر هستی و باید دستکش بپوشی تا نجس نشه ,خب این ینی چی ...این ته توهین به وجود یک آدم نیس چیه ..تو نجس هستی و این جمله چقدر وحشتناکه
یا گفت خواهرم تو آموزش پرورش استخدام شد یک هفته بعد از سرکار رفتنش اخراجش کردن گفتن تو اقلیت مذهبی هستی
یا پدرش 8 سال برای جنگ ایران و عراق تانک و هواپیما تعمیر می کرده و بعد از جنگ اخراجش می کنند می گن اقلیت مذهبی هستی
یا پسر داییش بعد از طراحی یک موشک اخراجش می کنند و می گن اقلیت مذهبی هستی و الان داره تو آمریکا تراشکاری انجام مبده
خب من هم بودم از جنس مسلمان متنفر بودم
من هم بود پسرم رو عاق می کردم از اینکه بخواد با یه مسلمان ظالم ازدواج کنه
و بعد از تمام این حرفا می گه چنور من ایران رو می پرستم
و من بعد از اتمام تماس تصویری مون بزور جلوی اشک هامو گرفتم
این همه تبعیض تا کجا و تا کی ...
این همه ظلم بنام دین تا کی