شنبه خوب
امروز تصمیم گرفتم برای خودم یه زیر سارافون و یه شلوار کرم رنگ با یه جفت کفش صورتی بگیرم
صبح با این انگیزه بیدار شدم
آرایش کردم و پیام پسر عمه م رو واتس آپ خوندم ک امروز صبح می تونیم صحبت کنیم
پسر عمه م ساکن وین هست و ظاهرن به اینجانب علاقمند
ولی من ایشان را اغلب بلاک می کنم
باهاش تصویری صحبت کردم بعد از 10 ماه
انصافن جذاب بود,جذآب تر شده بود و باز هم کلی قربان صدقه رفت
و من بهش گفتم باید حواسم باشه مخم رو نزنی چون خیلی بلدی
عاشق این شنبه هستم چون هفته پیش خیلی اذیت شدم
سر قضیه تقسیم اجاره ها
سر قضیه حرف های خاله زنکی تو گروه تلگرام
سر یه قضیه خاله زنگی دیگه
یعنی یه جوری شد که کلا دهنم رو قفل کنم و اینجا رو دوست دارم چون شبیه دفتر خاطراتم شده