خاله شوهر
خاله همسرم قراره حدود ۲۵ مارچ بیان ایالت ما، بنیامین بخاطر نگرانیش از برخورد ناشایست خاله ش (اینکه تکه ای بپرونه یا حرفی بزنن که من ناراحت شم ) میخواد من اون چند روز رو هتل بگذرونیم هر چند من این کار رو ناشی از ضعف میدونم و ترجیح میدم تو خونه بمونیم ولی باز هم بخاطر اینکه اینهمه به فکر اینه من ناراحت نشم و تو این اوضاع ن چندان خوب اقتصادی مون میخواد اون چند روز هتل رو بگذرونیم برای بار هزازم عاشقش شدم...
پی نوشت: اونایی که از قدیم منو دنبال میکنن میدونن حدودا ۶ سال قبل بخاطر بی معرفتی و خیانت یه آدم تو دورانی که پدرم و مادرم رو از دست دادم و خیانت شخص دوم در دورانی که برادرم با مرگ دست و پنجه ترم میکرد روح من عملا به یک ویرانه تبدیل شده بود و داشتم به بیراهه میرفتم....
الان اگه میشد از اون دو شخص تشکر میکردم که باعث شدن من با تمام چالش های پیش روم در زندگیم احساس خوشبختی و آرامش کنم ...دمتون گرم که رفتید و باعث شدید با یه فرشته مهربون به اسم بنیامین ازدواج کنم...