نوستالژی این روزای من ...

نوستالژی این روزای من ...

صدا کن مرا

صدای تو خوب است

صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است

که در انتهای صمیمیت حزن می روید

در ابعاد این عصر خاموش

من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک کوچه تنهاترم

بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

آفتاب

سه شنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۳:۳۳ ب.ظ

سلووووم

هوا آفتابی و آسمون روشن روشن

و این هوا به من امیدو انگیزه میده

به این نتیجه رسیدم اونچیزی که تو یزد به من آرامش میداد همین هوای همیشه افتابی ش بود

شاید نوعی مریضی روحی دارم آخه با دیدن بارون و هوای بارونی دلم پر میشه از غمو گلوم پر از بغض و چشام قلوب قولوب اشک می ریزه

اگه تو روز بارونی تو خونه باشم دق می کنم ولی اگه چن روز آفتابی پشت سر هم خونه باشم غمی ندارم

من عاااااااااشق نورم و از تاریکی و شب و بارون می ترسم

اگه یه روز بمیرم تو قبرم خیلی اذیت میشم چون هم سرده و هم تاریکه ..........

بارون هم بیاد خیس میشم فقط از همین قسمت های مردن بدم میاد وگرنه مرگ چیزی ارام بخشی اون دنیا می پری میری ژیش عزیزات

خدا کنه روحم اذیت نشه اون جا

حالا فعلا بی خیال مردن

فعلا که روجم شاده و زنده ام

خدایا بخاطر هوای آفتابی ممنونتم

آفتاب عاشقتم

http://img.tebyan.net/big/1390/10/20120103124429156_17.jpg




موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۲
گل بارون زده بهاری

نظرات  (۴)

سلام عزیزم..
خوبی؟
اوخی آره حتما کبودی توام بد بوده..مال من اولش چیزی معلوم نبود بعدش کبود شد.
منم امروز سردرد داشتم و نرسیدم درس بخونم...
چه جالب من و تو برعکسیم....چون من عاشق شب و تاریکی و روزای بارونی تاریکم...
۱۲ آبان ۹۴ ، ۱۹:۴۵ دختر همساده
چه عکس زیبایی بود..
اما من هم عاشق شبم هم بارون:)
سلام صبحت بخیر بانو.
نه عزیزم یه چیز ذاتیه..خوب بعضیا کلا نورو روشنایی رو دوس دارن....بعضیا تاریکی و شب رو..
من از همون اول هم با شب میونه ی بهتری داشتم.
:(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی