گیج و گیج
اگه کسی از من بپرسه چطور شد نامزدی کردی با این که پروسه زمان بری بود
دو سال طول کشید فقط تا همو دیدیم ولی بازم باید بگم خودمم گیج میزنم چی شد ....
وقتی از آشنایی خودمون و بنی می گفتم دوستام می گفتند یعنی واقعا میخوای باهاش ازدواج کنی ؟؟
خب منم چون موقع ازدواج خواهرام خونه نبودم هیچ تصویری از عروس شدن نداشتم و میگفتم یعنی واقعا میشه نامزدی کنیم؟ بنظرتون امکانش هست که بهم برسیم ؟یعنی میشه خانواده م موافقت کنند
الان نامزدی کردیم ، نمی دونم خواب بود یا بیداری که همدیگه رو دیدیم و با شوقی وصف ناپذیر نامزد شدیم و خیلی دردناک روانه ش کردم و باورم نمیشه دیدمش بغلش کردم و بهش معتاد شدم...
و چقدر درد کشیدم تا به رفتنشعادت کردم
الان دوستام گریه میکنند بین بغض گریه و لبخند میگن یعنی میخوای ما رو ول کنی، می خوای ایران رو ول کنی بری...
منم همچنان گیج و باور نمیشه میگم یعنی میشه برم؟ میشه بهش برسم ؟
حالا خوبه ۳۱ سالمه دارم ازدواج می کنم و اینهمه گیجم
اگه مثلا بیست سالم بود هم اینطوری بودم عایا؟