نوستالژی این روزای من ...

نوستالژی این روزای من ...

صدا کن مرا

صدای تو خوب است

صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است

که در انتهای صمیمیت حزن می روید

در ابعاد این عصر خاموش

من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک کوچه تنهاترم

بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۴ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

بد جور تنهام ....

سه شنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۳۸ ب.ظ

سلاااااااااااام

بد جور تنهام بدجور بدجور .....

و خسته

و دلسرد

و آروم توی یه فصل سرد

و رویاهام مردن

دللللللللم برای خونه تنگ شده

ولی گاهی می گم چ خونه ای

وقتی توش بویی از مادر نیست

صدای پدر نیست

سفره شام خانوادگی معنایی نداره

و اینطوریه که حس می کنم متعلق به هیچ  کس و هیچ مکانی نیستم .

و این تلخه

و این یعنی عادت کردن به تنهایی و خاموشی

و از تلخ ترین قسمت های زندگی اینه که کسایی که دوسشون داری برات یه خاطره  بشن ، خاطره یعنی خداحافظی با تکرار لحظات شیرین

خدا کنه زود خوب شم

فعلا



۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۴ ، ۱۸:۳۸
گل بارون زده بهاری

چقدر دوست داشتن خوبه

پنجشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۴، ۰۷:۰۶ ب.ظ

سلاااااااااااااام

من و یک چست جدید

رمزمم همون رمز آوا و اسم خودم

شاید به دید خیلیا احمقانه باشه اما به طرز عجیبی به قسمت اعتقاد دارم ...
خیلی چیزا تو سرنوشت آدمه و شاد دعا بتونه تقدیر رو عوض کنه
اووووووووووم
امروز بعد از  اون پست ناامیدی رفتم کمی درس و کمی ترجمه
خواستم برم حموم اما آب گرمکن خونه مون کار نمی کرد
یه چیزی که ته دللللللللللللم خیلی گیر کرده اینه دلم برای شخص سیوان خیلی تنگ شده بود و سه ماه پیش آخرین باری بود که باهاش صحبت کردم
ولی غرورم اجازه نمی داد ازش خبر بگیرم آخرش دلو به دریا زدم و اس دادم
خب هرچند خنده داره ینو بگم ج نداد اما خیلی انرژی گرفتم
به این نتیجه رسیدم اگه اون چن سال با شخخص س در ارتباط نبودم هیچوقت نمی تونستم بار اون همه غمو تحمل کنم
هر چند بی وفایی کرد اما بازم براش بهترین ها رو از خدا می خوام
وقتی داشتم حموم رو میشستم همش به این فکر می کردم که این ترم مشروط میشم آخرش به این نتیجه رسیدم :چنورم مهم اینه تو آزاد و خوشحال باشی حتی اگر از دانشگاه اخراج شی هم مهم نیس دلت رو رها کن ،دیگه با این حرفا خودمو گول زدم و خدا هم کمم کرد
خدا یارتون
۱ نظر ۱۰ دی ۹۴ ، ۱۹:۰۶
گل بارون زده بهاری

نا امیدی

پنجشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۴۰ ق.ظ

همیشه بیشترین فشار بمن تو ایام امتحانات میاد هرچند بچه درسخونی نیستم ........

واسه فرجه ها اومدم خونه اما همش به این می فکرم که واقعا واسه چی ادامه تحصیل میدم ....

مثلا فاز من چیه ؟

می خوام چکاره  شم
طوری که هیچ انگیزه ای واسه برگشتن به ایلام ندارم

وقتی به این فکر می کنم که پس از ارشدمم من همان بیکار سابقم

حالم گرفته میشه

بعدشم از رشته منابع طبیعی و محیط های کاری که براش هست خوشم نمیاد

خیلی بد تو ذوقی خوردم از منابع طبیعی ...

بازم صد رحمت بمن حداقل کلاس نمیزارم ،بعضی ها آنچنان تو فاز استاد شدن تو دانشگاه های پیام نور و آزاد هستند که احساس می کنند دکتری انرژی

هسته ای می خودنند،بنظر من یه دانشجوی ارشد یا دکتری هیچ دلیلی نداره کلاس بزاره و همینایی که کلاس کشک می زارن بعد از پایان تحصیلشون

بدترین ضربه رو از حقیقتی که باهاش مواجه میشن می خورن .

خدایا فاز من از قبول شدن تو این رشته چی بود

خدایا واسه تمام نعمت هات شکر

ولی واقعا ناامیدم

شیطانت بد جور هدیه شو بهم غالب کرده

کمکم کن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۴ ، ۱۱:۴۰
گل بارون زده بهاری

سلاااااااااااااااااام 2

يكشنبه, ۶ دی ۱۳۹۴، ۰۴:۱۸ ب.ظ

سلام دوستان یک عدد چنور از راه رسیده با یه جفت چشم دلکش گزارش می دهد.

عرضم به حضور مبارکتون

امتحانامون 16 ام شروع میشه و من فقط یه روخونی سریع در حد روزنامه جزوات رو خوندم

خط دائم گرفتم ولی نمی دونم چرا نمی تونم(دلم نمی کشه) ازش استفاده کنم یه خط دانشجویی هم گرفتم که جمعه هاش تماس نامحدود رایگانه

که اونم هنوز استفاده نکردم از طرح های نامحدود تماس خوشم نمیاد چون بنظرم اگه واقعا کسیو دوست داشته باشی حاضری بخاطرش هزینه کنی

و باهاش تماس بگیرید دیگه جونم براتون بگه یه هم اتاقی دارم عین خودم خون گرم و زود جوش و مهربون و خداروشکر می کنم ...دانشجوهای

خوابگاه ما دانشجوهای ارشد و دکتری هستند و خیلی فیسو تشریف دارند و من اصلا از این خصلتشون خوشم نمیاد و تا می تونم با صدای بلندم آواز

می خونم و آهنگ گوش میدم و می رقصم و این خصلت بچه های اتاق ما باعث شده تا دیگران فکر کنند ما اصلا درس نمی خونیم خخخخخ ولی

اونقدراهم ضایع نیستیم....

پاینده باشید.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۴ ، ۱۶:۱۸
گل بارون زده بهاری