پیرزن جوان
سلام ..
در جوانی پیر شدم الکی ..خخخخ تمام بدنم درد می کنه فکر کنم چون جای خوابمو عوض کردم ..
چهره ی خودمو از دور که تو آینه می بینم هنوزم مث دبیرستانی هاس قیافه م
بینیم در حد عمل مشکل نداره ...فقط بزرگترین مشکل چهره م نمایان شدن لثه م هست وقتی می خندم و کل اعتماد ب نفسمو برده زیر منگنه ...
که البته طبق آخرین تحقیقاتم با عمل لیفتینگ میشه لثه رو بالا برد ...خیلی خوشگل میشم اگه لثه م مشخص نباشه ..و میخوام در آینده ن چندان دور جهت عمل لیفتینگ و چند تا ایمپلنت به پزشکان تهران مراجعه کنم چون مطمئنن اونا تبحر بیشتری در زیبایی چهره و معماری لبخند دارند ..و در اینستاگرام همش پیج دندان پزشکان رو دنبال می کنم و به این رشته پر در آمد خیلی علاقمند شدم ولی چ دیر ...و چقدر زود دیر می شود....
تابستان پر از تنشه, استرسه, یاد آوری خاطرات تلخه ...یادم نمیاد تابستان این چن سال اخیر یعنی از 91تا الان آرامش روحی داشته باشم با این وجود باز هم عاشق این فصلم ...حتی دیگه نه بستنی ها و نوشیدنی ها و نه میوه های خوش آب و رنگش برام طعمی نداره ..خودم میدونم این روزایی که سپری میشه اسمش جوونیه. ..
موضوع تنش :ازدواج برادرم و فروش اموال پدری تقسیم و جدا شدن من و خواهرم بعلاوه انتقال خواهرم از سنندج ب اینجا که ممکنه بشه یا نشه
و حتی ممکنه خونه مون بره یه استان دیگه که البته خواهرم چون عاشق این شهر کوچکه حاضر نیس خونمون ب اونجا انتقال پیدا کنه و میگه همینجا خونه می گیریم و من رفت و آمد می کنم .یعنی من و خواهرم تو جاده های سنندج کرمانشاه و ایلام رسمن می پوکیم
و بخاطر فروش اموال پدری که اینجانب حقیر بشدت نیاز ب استقلال دارم چ مالی و چ عاطفی ,چون آویزان بودن هیچ سنخیتی با من مغرور نداره
منی که بمیرم حاضر نیستم ریالی از کسی بگیرم.
تو زندگیم این غرور لعنتیو خیلی حفظ کردم نمی خوام 1 صدمش رو از دست بدم ..حالا تو این هیری ویری تاریخ مصرف روکش 5 تا از دندونام تموم شدند و سقوط کردند الکی رو دهنم چسبوندم پایه هاش ضعیف شدن ..دیگه کم کم برم خودمو آماده کنم برای رفتن پیش دندان پزشکی ب امید اینکه بهبودی حاصل شود..