زندگی با مادرشوهر
چهارشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۹، ۰۶:۵۸ ق.ظ
خب با توجه به اینکه چند سال آخر زندگیمو مجردی زندگی کردم و دلم برای بوی خونه و پدر مادر واقعی تنگ شده بود خیلی سخت نیست البته خدایی پدر مادر بنی هم آدمای خوبی هستن و اینکه یه نفر رو که نه فامیلشونه، نه با ازدواجش موافق بودن مث یه عضو خانواده پذیرفتن خیلی برام قشنگه و قابل احترامه...
ولی خب خونه مادر بزرگ و پدر بزرگ هست و هفته ای چند بار بچه هاشون و نوه هاشون میان ، و آدم باید بره پیششون بشینه و یه مقدار هنوزم به این نتیجه نرسیدم که ازدواج کردم فکر میکنم صاحب پدر و مادر خوانده شدم ....
عمیقا دلم میخواد بریم خونه خودمون
ولی درآمد بنی و حساب کردیت هاش یه چیز دیگه میگه
و باید تا یکی دوسال دیگه حداقل تو این وضعیت بمونیم 😤
بازم خداروشکر که با هم خوبیم
البته ناگفته نماند منم دختر خوبیم.
۹۹/۱۰/۱۰