نوستالژی این روزای من ...

نوستالژی این روزای من ...

صدا کن مرا

صدای تو خوب است

صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است

که در انتهای صمیمیت حزن می روید

در ابعاد این عصر خاموش

من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک کوچه تنهاترم

بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

حواشی یک ذهن خسته

جمعه, ۱ آذر ۱۳۹۸، ۰۶:۰۹ ب.ظ

من از اونایی ام که همیشه خودم رو تصور می کنم دارم برای یه نوجوون درد و دل می کنم...مطمئنم اگه روزی به اون بچه  بگم اینترنت رو از ما قطع کردن و دلایلش رو شرح بدم وحشت می کنم...البته قول میدم هیچ وقت تو این خراب شده هیچ موجود زنده ای رو به دنیا نیارم و اگر خدایی نکرده موفق به رفتن نشدم حتما یه بچه از یتیم خونه  واسه خودم میارم،  شایدم از خانه سالمندان یه پیرزن غرغرو برای پر کردن تنهایی خودم البته اگر‌ وضعیت مالیم پیشرفت کنه و اون آدم بتونه کنارم زندگی کنه.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۸/۰۹/۰۱
گل بارون زده بهاری

نظرات  (۱)

۰۲ آذر ۹۸ ، ۰۰:۳۰ محمد قنبری

من هم همیشه فکر می‌کنم خودم یه نو جوونم وقتی بچه ها بهم می‌گن عمو تعجب می‌کنم😳 حالا خوبه ازدواج نکردم که نوه‌هام بهم بگن سلام بابا بزرگ. یعنی واقعا من ۵۴ سالمه؟🤔 چه زود گذشت!

پاسخ:
اون نوجوونی که من فکر میکنم بهش بچه  آینده مه😁

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی