نوستالژی این روزای من ...

نوستالژی این روزای من ...

صدا کن مرا

صدای تو خوب است

صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است

که در انتهای صمیمیت حزن می روید

در ابعاد این عصر خاموش

من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک کوچه تنهاترم

بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

عمر گران

جمعه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۸:۴۹ ب.ظ

مادر بزرگ بنی فوت شده

دلم برای پدربنی می سوزه چون الان حدود 18 ساله با خانوداش قط ارتباط کرده و پارسال پدرش و امسال مادرش به رحمت خدا رفت. خب این خیلی زجرآوره ، من دو سال قبل از فوت برادرم باهاش دعوا کردم. و بعد آشتی کردم حتی هر وقت میرفتم خونه شون پیشونیشو می بوسیدم اما هنوزم یاد دعوامون که می افتم با اینکه حق با من بود اما دلم خون میشه ...، الان پدر بنی نمیدونم چقدر حس عذاب وجدان بگیره اما مطمئنم باز سر ازدواج بنی بهش گیر میده .

و اما تصمصیم من

میخوام یادگیری زبان رو شروع کنم ...

میخوام این غول بی شاخ و دم رو سوارش بشم ...احساس میکنم اگه روزی تافل بگیرم در علم عالم به روم گشوده میشه ...و مابقی نقاط جهان برام مث ایران در دسترس میشه ...خیلی درس خوندن رو دوست داارم و به نظرم از عبادت پاک تر و شریف تر هست ...ولی خودم رو جریمه کردم که مقطع بعدی رو ایران نخونم و برم جای دیگه ای از این کره خاکی....درس خودن چیزی که بهش معتاد شدم.

البته اگر عمر اجازه بده.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۲/۲۷
گل بارون زده بهاری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی