نوستالژی این روزای من ...

نوستالژی این روزای من ...

صدا کن مرا

صدای تو خوب است

صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است

که در انتهای صمیمیت حزن می روید

در ابعاد این عصر خاموش

من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک کوچه تنهاترم

بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

زیبایی

سه شنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۴۲ ب.ظ

می دونم هیچ ربطی نداره

ولی هر وقت یه آدم خوش شانس ولی زشت می بینم می گم خدایا من از اون خوشگلترم ولی چرا اینهمه بدبختم 

خصوصا سر صندوق که بودم همش به تاریخ تولد زن ها و مرد های مسن نگاه می کردم بعد به چهره شون نگاه می گردم ,میگفتم از مامانم بزرگتره یا همسن مامانمه...بعد می گفتم اگه مامانم زنده بود الان حدود این قیافه رو داشت ...بعد می گفتم اگه مامانم اون همه اذیت نمی شد الان اونم زنده بود 

یا امروز تو خیابون معده م داشت چند تکه می شد از شدت درد 

(رفتم دکتر گفت معده ت بشدت عصبیه و از شدت استرس داری می میری 

و گفت روزه گرفتن هم ممنوعه چون معده ت بشدت اسید ترشح می کنه 

البته اگر هم ممنوع نبود معلوم نبود بگیرم یا نگیرم ,چون احساس می کنم دچار تکرار شدم و آدم گاهی بهتره به همه اون چیزایی که سفت و سخت ایمان داره یکبار از دور نگاه کنه ,از تنبلی و بی ارادگیم نیس ,چون من اغلب یک وعده غذا می خورم. ..)

بگذریم داشتم می گفتم معده م خیلی درد می کرد 

گفتم خدایا اینهمه آدم غصه می خورن معده شون درد نمی کنه آیا ؟؟

چرا اونا غصه نمی خورن یا اصلا چیزی به اسم معده ندارن 

اونقدر حالم بده که هزار بار آرزو کردم که برم یه جایی که هیچ کی من رو نمی شناسه 

امروز صب که بیدار شدم دوست داشتم با صدای بلند زار زار گریه کنم 

برادرم رو برای بار سوم عمل کردن چون زخم عملش عفونت کرده 

بیکار هستم 

بی پول هستم 

پایان نامه ارشدم مونده 😐😐😐



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۰۹
گل بارون زده بهاری

نظرات  (۱)

عاااااااااااااااااااالی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی