نوستالژی این روزای من ...

نوستالژی این روزای من ...

صدا کن مرا

صدای تو خوب است

صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است

که در انتهای صمیمیت حزن می روید

در ابعاد این عصر خاموش

من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک کوچه تنهاترم

بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

سفر به همدان

چهارشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۴۷ ق.ظ


سررررررررام

با خواهرم شنبه رفتیم همدان و دوشنبه غروب رسیدیم ،فکر می کردم بازار با حال تری داشته باشه اما اونجوری نبوود و بجز یک مانتو چیزی نخریدم و ما بقی خریدارو گذاشتم واسه اینجا و واقعا به این نتیجه رسیدم که  چه جای خوبی زندگی می کنم چون هم جم و جور و هم دستت بازه برای انتخاب ..و اینجا امکان نداره دوتا مغازه یه طرح لباس بیارن هر مغازه سلیقه خودشو داره ...ولی اونجا اکثر مانتو ها دو جفت جیب داشت یا جلو باز بود که هیچ کدوم رو نپسندیدم ...

اما هدف اصلی مون هوا خوری و سیاحت بود و واقعا هم خوش گذشت بسی گنج نامه جای خوبی بود برای سیاحت و خوراکی ها فراوان

و عاشق سیب زمینی سرخشده هاشون شدم ...خخخ

و بوعلی و بابا طاهر حرف نداشتن ...شب ها هم تو خوابگاه دانشجویی خودگردان بودیم و سرپرستش سنندجی بود و کلی تحویلمون گرفت ...

مردم همدان مردمان سفید پوست با صورتی قرینه هستند.(من و خواهرم دنبال آدم زشت گشتیم کسیو ندیدیم خخخخخخخخ)،ولی زیاد مهمون نواز نیستند و ب قول دوستی با انبر دستی حرف از دهنشون در میاد ...ولی واسه کرایه تاکسی ها خیلی منصف بودند و اینکه بافت شهریش  خیلی اصولی بود و اصلا ترافیک نداشت ...



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۳۱
گل بارون زده بهاری

نظرات  (۲)

سلام عزیزم.
سفر بخیر.
فدای تو عزیزم خیلی به من لطف داری گلم.
میبوسمت.
من نیز همدانی می باشم، ما کجامون مهمون نواز نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی