دردی بنام مقایسه
سلام ...
شبتون طلا ...
می خوام راجع به دردی بنام مقایسه براتون بنویسم ...
من یک عدد آدمی بودم که دقیقا تا چند روز پیش درگیر مقایسه نبودم چون ایده من این بود در بیشتر از 80 درصد موارد مقایسه ها ,از مقایسه دو دوست گرفته تا دو فرهنگ و دوشهر و حتی دو برادر دوقلو ,به هیچ وجه کار درستی نیس و نباید انتظار خروجی و نتایج یکسان حتی از دو چیز یکسان و هم سطح داشت ,چون محیط و شرایط براشون یکسان نیس....و هرکسی بخشی از تصمیمات زندگیش بر اساس شرایطی که توش هست ....
می دونم این طرز تفکر تا حد زیادی آرامبخشه و مقدار زیادی هم سلب مسئولیت می کنه از آدم اما نمی تونم دیگه قبولش داشته باشم ...
بشدت درگیر قیاس شدم ....خدایا وقتی آدم مقایسه می کنه گاهی به دیوانگی می رسه ....گاهی می گی من چ گناهی کردم ...دل آدم خیلی درد می کنه و زود پیر میشی ...خصوصا شبکه های اجتماعی مث اینستا ,بچه مایه دارها ,وضع زندگی شونو آدم میبینه حسرت می خورم و ناخودآگاه میگم من چرا ندارم ...
خب باورم نمیشه من خیلی عوض شدم و این چنور رو دوست ندارم چون آرامش رو از خودش گرفته ....خدایا همه ادما رو از درد قیاس نجات بده .
آمین .