پروپوزال
جمعه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۷:۲۱ ب.ظ
عیلام را ترک کرد کرده و دوان دوان به سمت خانه برگشته و استاد راهنمام بفهمه پوستمو می کنه
خب اونجا خیلییییییی دل گیره، بعدشم همه عشقولی دارن و این باعث میشه من بیش از همه احساس تنهایی کنم .
پروپوزال را همین الان یهوویی تکمیل و برای ایمیل استاد جان فرستادم حالا اگه بگه خانم م دوشنبه بیا اتاقم با هم یه جلسه بزاریم من با چ زبانی بگم
از ایلام فرار کردم .......
اووووووووووم فردا برادر زاده نازنینم مهمونمه ،قد دنیا دوسش دارم اسمش مسیحه
اگر بگم عاشقشم دروغ نگفتم، امتحان ریاضی داره باید کمکش کنم وگرنه زن داداش من 12 ساله اجازه نداده مسیح تنهایی بیاد خونه مون :(
۹۵/۰۲/۳۱