هیجان مرگ و زندگی
يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۰۷ ب.ظ
گاهی وقتا دوست دارم با خود مردن بجنگم .....
دوست دارم برم رویه قله و خودمو پرت کنم پایین نه به قصد مردن ها بیشتر بخاطر هیجانش
یه جورایی سقوط آزاد
دوست دارم برم رو اون خط نازک بین مردن و نمردن
شایدم نوعی دیوونگیه
شایدم چون شوری در زندگی من نیست اینو می گم چون اگه یه دلبستگی تو دنبا داشته باشی هیچوقت راحت راجع به مردن یا زنده بودن خودت تصمیم نمی
گیری چون حداقل احساس می کنی به کسی یا چیزی تعلق داری
خدایا یه عالمه پول بهم بده ولی قبلش بهم عقل بده باهاش دیوونه بازی در نیارم
خخخخخخ
پخ...
دوست دارم برم رویه قله و خودمو پرت کنم پایین نه به قصد مردن ها بیشتر بخاطر هیجانش
یه جورایی سقوط آزاد
دوست دارم برم رو اون خط نازک بین مردن و نمردن
شایدم نوعی دیوونگیه
شایدم چون شوری در زندگی من نیست اینو می گم چون اگه یه دلبستگی تو دنبا داشته باشی هیچوقت راحت راجع به مردن یا زنده بودن خودت تصمیم نمی
گیری چون حداقل احساس می کنی به کسی یا چیزی تعلق داری
خدایا یه عالمه پول بهم بده ولی قبلش بهم عقل بده باهاش دیوونه بازی در نیارم
خخخخخخ
پخ...
۹۴/۰۶/۲۲
پاراگلایدر.اصن شهر بازی ...
عاشق دو خط آخر پستت شدم :)