نوستالژی این روزای من ...

نوستالژی این روزای من ...

صدا کن مرا

صدای تو خوب است

صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است

که در انتهای صمیمیت حزن می روید

در ابعاد این عصر خاموش

من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک کوچه تنهاترم

بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

روزهای جدید

جمعه, ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۴ ب.ظ
سلاااااااااااااااام
خواهرم بچه های کلاسشون تو واتس یه گروه تشکیل دادن (ارشد روانشناسی )
من رو هم ادد کردن
من اصلا حوصله چت کردن تو گروه ندارم یعنی دو ماهه فقط لایک می کنم آبجیمم همینطوره
اخرش یه روز خودشون اعتراض کرند و گفتند چرا هیچی نمی گی
آقا من هویت گرم ومهربان خودم رو نشونشون دادم در حدی که اونقدر با چن تاشون  چت می کردیم بقیه می اومدن می گفتند ما دلمون نمیاد نتو خاموش کنیم ولی شما بگیرید بخوابید لا اقل ماهم بخوابیم
منم با همون چند تا رفتم یک گروه تشکیل دادیم مزاحم بقیه نشیم
من ویک پسر ویک دختر
همشون رو مدیر گروه کردم
بعد یکی شون اسمش ستاره بود گفت میشه علی رو هم ادد کنیم
منو میگی گیر کردم بودم
نمیشد نه بگم آحه حس می کردم با علی روابط پنهانی داره واگه هم می گفتم بلی گروه سه تاییمون به هم ریخت و علی هم مدیر اونور بود ممکن بود
 ناراحت بشه
دیگه از خیر  سه نفره بودن  گروهمون گذشتم و اون رو هم ادد کردیم و کم کم همه اعضای اونور اومدن اینور ورسما اونور تعطیل شد
امروز تصمیم گرفتیم هفته بعد رمضان همه مون با هم بریم پیک نیک
من عاااااااااااشق اینم دوستای خوب وبا تجربه پیدا کنم
وااای چقدر چسبید



 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۱۹
گل بارون زده بهاری

نظرات  (۱)

۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۴ امیرحسین حیدری
خوبه که اتفاق هاتون و ایقد پر انرژی مینویسید (:

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی