جامعه مرد سالاری
وقتی مرد خیانت میکند نتیجه این است که زن زنیت ندارد دلبر نیست و بی عرضه ست...
وقتی زن خیانت میکند مردم زحمت کش است و زن ناسپاس و خراب ...
تا کی تموم میشه این افکار ضد زنی مون
وقتی مرد خیانت میکند نتیجه این است که زن زنیت ندارد دلبر نیست و بی عرضه ست...
وقتی زن خیانت میکند مردم زحمت کش است و زن ناسپاس و خراب ...
تا کی تموم میشه این افکار ضد زنی مون
نامزدم اختلال شخصیت وسواسی مجبور داره و الان بیشتر درکش می کنم ...🤨
از بنیامین ناراحتم
اونقدر که نمی دونم اگه تا یه ماه دیگه نرم، آییییا باهاش نامزد می مونم یا بی خیال میشم ....دیگه خست و زورگویی یه حدی داره
تو روح همه مردهای جهان
دلم گرفته...
بنیامین یه موجود زور گوی دیکتاتور هست یعنی مرد ایرانی به تمام معنا.
پوست کلفت شدم
شاید رکورد تازه ای از پوست رو میتونم تعریف کنم....
بنیامین خیلی غر میزنه سر بلیط گرفتن و این دیوونه کننده س.
فکر کن این ویزای منه داره اکسپایر میشه و اونه داره غر میزنه و منت میزاره
شاید رابطه منو بنی خیلی دوستانه س و حالا همسری و ازدواج نداره برای همین
اینجوریه باهام ....گاهی فکر می کنم تقصیر خودم هست نداشتم دست به جیب بشه و دچار ضرر بشه .
راستی به طور واقعی کرونا گرفتم و خوب شدم....
اگه بیماری زمینه ای ندارید نترسید فقط مصرف کلسیم ( لبنیات و بستنی حتی ) و ویتامین دی رو قطع کنید و با مصرف آستامینوفن می تونید این دوران رو سپری کنید .
فقط تنگی نفس کمی آزار دهنده س و الان بهتر شدم ولی هنوز مث اول خودم نشدم البته روز یازدهم بیماری هستم هنوز کمی بدن درد دارم ولی دو روزه هیچ قرصی نخوردم....
مواظب خودتون باشید
فعلا
بنی دیشب می گفت همش حسم میگه یه هفته دیگه اینجایی
خیلی هیجان دارم و خوشحالم بعد یادم میاد که بلیت نگرفتی و نمیشه بیای
دلش خیلی پاکه برای همین امیدوارم که به این زودی ها بتونم خودم رو بهش برسونم.
سلام ....
حالم خوبه از لحاظ روحی نسبت به اونایی که در شرایط مشابهم قرار دارند میشه گفت عالی ام...
شاید چون سختی زیاد کشیدم و کمتر چیزی می تونه اذیتم کنه
توقعه از آدما پایینه و از خودم هم سعی می کنم زیاد توقعی نداشته باشم که خشم درونی علیه خودم نداشته باشم
تصویری رویایی که تو ذهنمه عصر گرم یه کلبه س با یه حوضچه که پامو بزارم روش با یه تخت معلق متصل به درخت تو یه تابستون گرم و یه پیرمرد قدکوتاه با مو وریش سفید که یه کلاه سرشه مث پدربزرگ هایدی دختر کوهستان...
خیلی آروم شدم ...
شاید بخاطر اینه مدتیه بیکاری رو انتخاب کردم ..
رابطه عاطفیم میشه گفت خوبه ولی هیچ وقت هیچی اونجوزی که آدم فکرشو میکنه نیس ....
بنیامینم طبق گفته خودش منو بی نهایت دوست داره و بقول خودش خونش گردنمه اگه ولش کنم ...
اما
اما به نظرم من با ادعای میزان کمتری از دوست داشتین در عمل بیشتر اون یه ذره رو ثابت کردم ولی اون با اونهمه ادعا در عمل خیلی کمتر بوده خیلی .......حتی اندازه من هم نبود شاید چون من سرسخت ترم و جسارت بیشتری دارم و بقولی تخس ترم
برگردم به عقب بازم انتخابش میکنم چون حقیقتا آرامش رو با اون پیدا کردم ولی خواسته هامو بیشتر میکنم ...
دوست دارم دلم رو قاب کنم بزارم تو اتاقم اینقدر که قشنگ تصمیم میگیره
تونستم باهاش ارتباط برقرار کنم....
سلام
میشه گفت به یه صلح درونی رسیدم و دیگه نه خودم و نه جهان و نه گذشته مو سرزنش و مواخذه می کنم و در لحظه حال زندگی میکنم
فکر کنم الان دارم زندگی می کنم واقعن.