من و کارم
يكشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۲:۲۶ ب.ظ
ایکاش مامانم زنده بود و میدید که فرد مفیدی برای جامعه شدم.
خیلی زود رفت و خیلی دیر من گلیم خودمو از اب کشیدم بیرون.
خیلی خسته م دارم میترکم و پهن رو تختم
کارم یه ویژگی خوب داره, تمرکز صد در صد میخواد برای همین چند ساعت ب هیچی فکر نمیکنم نه گذشته نه آینده
کارم رو دوست دارم ولی حس میکنم داره روتین میشه و میخوام بازم بیشتر یاد بگیرم و پول دربیارم.
استاد راهنمام پیام داد , از خجالت اب شدم
اخه به دوستام سپرده بود که بهش زنگ بزنم و من فرار کردم و بالاخره شمارمو گیر اورد و پیام داد ...و من بهش گفتم روم سیاه استاد, و اونم گفت خوشحالم که اینو میگی خخخخخ
دست خودم نیست همیشه.نهایت عامیانه بودن صحبت میکنم با این استادم ...خخخخ
پ ن :برای نوشتن مقاله پیام داده.
۹۸/۰۲/۲۲