بازگشت به خانه و سورپرایز خداوندی
چهارشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۰۷ ق.ظ
برگشتم خونه
حال روحیم بسی خوبست و اون خدای خوبی ها دیروز دوبار سورپرایزم کرد ...
1.اینکه اصلا دلم نمی خواست سوار مینی بوس بشم برای برگشتن به شهرستان , و دیروز تو ترمینال با یه سواری اومدم که کرایه مینی بوس ازم گرفت و بسی خوشنود شدم ...یعنی انگار تو خواب بودم ...کل مسیر نیشم باز بود ,خداروشکر ماسک رو دهنم بود وگرنه راننده فکر می کرد دیوونه م 😂😂(سواری ها کلا داخل اون ترمینال نمیان,ترمینال شون جداس)
2.وقتی رسیدم کرمانشاه ,بشدت دلم نون خامه ای خواست ولی از اونجا که به اونجا اعتمادی ندارم گفتم برگشتم خونه از شهر خودمون می گیرم و اون ماشین هم من رو تا در خونه رسوند فرصت نشد بگیرم ,شب رفتیم خونه خواهر بزرگم اونا نون خامه ای داشتن. ..بسی چسپید.
دیگه زندگی همین دلخوشی های کوچیکه...خدا ازمون نگیره.
ایام بکام
۹۵/۰۹/۲۴