نوستالژی این روزای من ...

نوستالژی این روزای من ...

صدا کن مرا

صدای تو خوب است

صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است

که در انتهای صمیمیت حزن می روید

در ابعاد این عصر خاموش

من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک کوچه تنهاترم

بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱۹ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

یه هارد

جمعه, ۱۳ دی ۱۳۹۸، ۱۰:۰۲ ب.ظ

میخوام یه هارد بگیرم اطلاعات لپ تاپ و عکس های دوران زندگیمو بریزم توش و همچنین میخوام چند سینی مسی چکش کاری شده خوشگل برای پلو چلو های خارج بگیرم ببرم و ذره ذره خودمو جم و جور کنم برای رفتن‌ حتی اگه سال دیگه باشه

و به امید خدا برم آزمون گواهی نامه رانندگی  مو بدم😐

نامزد جان می خواد هدیه عروسی برام ماشین بگیره و من میگم نمی خوام و اون میگه باید داشته باشی دیگه گریزی نیست از رانندگی.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۸ ، ۲۲:۰۲
گل بارون زده بهاری

عاشق

پنجشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۸، ۰۱:۰۴ ق.ظ

و روزی میاد که دلت فقط آغوش یه نفر رو می خواد...

و اون روز تو عاشق شدی..

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۸ ، ۰۱:۰۴
گل بارون زده بهاری

نت داغون

جمعه, ۶ دی ۱۳۹۸، ۱۲:۳۹ ب.ظ

نت به حدی داغونه میخوام گوشیمو بکوبم تو دیوار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۸ ، ۱۲:۳۹
گل بارون زده بهاری

دست های اعجاز گر

چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۸، ۰۷:۲۸ ب.ظ

از لحاظ روحی خوبم، همیشه زمستونا تپل و زرنگ میشم....

یاد گرفتم نترسم و رو به جلو برم و این خیلی برام خوبه 

یاد گرفتم قرار نیست زندگی من مث بقیه پیش بره و همیشه نتوان مث عرف جامعه پیش رفت ...یاد گرفتم راهی رو بسازم به جای اینکه توقع داشته باشم راهی برام ساخته بشه..و یاد گرفتم منتظر دست های خودم باشم نه هیچ اعجازی....

خدایا کمکم کن بتونم همینطور پیییش برم

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۸ ، ۱۹:۲۸
گل بارون زده بهاری

طپش قلب‌ آزار دهنده

سه شنبه, ۳ دی ۱۳۹۸، ۰۷:۰۸ ب.ظ

دو سه روزه تپش قلب آزار دهنده ای دارم 

فردا به‌ پزشک مراجعه خواهم کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۸ ، ۱۹:۰۸
گل بارون زده بهاری

ریشه های درد من

سه شنبه, ۳ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۴۷ ب.ظ

با مامان بنی خیلی یهویی دیشب برای اولین بار صحبت کردم همینجوری اشک میریخت منو دید صداش بسختی میشنیدم ...خیلی دلش برام سوخت...خب خودمم ناراحت شدم انگار که یادم میاد این چند سال زندگیم چی ب سرم اومده گاهی دوست دارم بمیرم...

ولی خداروشکر پدر و مادر بنی خیلی مهربونن...

پانوشت: بنی همچنان حسودیش میشه ولی به روش نمیاره ، فقط دوست داره به صورت ویژه با خودش در ارتباط باشم...و البته دوست داره مامان باباش فقط مال خودش باشن ولی کور خونده خخخ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۸ ، ۱۵:۴۷
گل بارون زده بهاری

پدر نامزد

دوشنبه, ۲ دی ۱۳۹۸، ۰۲:۱۷ ب.ظ

پدر نامزد جان ۲ نصف شب زنگ زد بعد قط کرده پیام داده درباره قیمت هر اونس نقره میپرسه😐😐😐😐😐

بعد دوباره پیام داده ببخشید بیدارت کردم دستم خوردد😐

خب حس می کنم که با همه اخلاقای عجیبش دوسش دارم و می تونم باهاش کنار بیام .‌‌...خیلی ساده و مهربونه..

و بنیامینم به رابطه صمیمانه من با پدرش از هر دوسو حسودی میکنه خخخ

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۸ ، ۱۴:۱۷
گل بارون زده بهاری

لپ تاپ ۲

يكشنبه, ۱ دی ۱۳۹۸، ۰۹:۳۱ ب.ظ

لپ تاپ نازنین قهر نموده به وایفا وصل نمیشه 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۸ ، ۲۱:۳۱
گل بارون زده بهاری

آرامبخش۲

يكشنبه, ۱ دی ۱۳۹۸، ۰۲:۵۰ ب.ظ

آرامبخش ها لازمه زندگی امروز هستن...

دیشب تپش قلبم خیلی زیاد بود یه نوراگل خوردم و خوابیدم 

الان بهترم 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۸ ، ۱۴:۵۰
گل بارون زده بهاری