راستی
راستی امروز تو یکی از گروههای تلگرامم تصویر خودکشی دختر و پسری با تفنگ شکاری تو ماشین پخش شده بود که واقعا دلم به درد اومد و مغز یکیشون افتاده بود وسط خیابون .....
راستی امروز تو یکی از گروههای تلگرامم تصویر خودکشی دختر و پسری با تفنگ شکاری تو ماشین پخش شده بود که واقعا دلم به درد اومد و مغز یکیشون افتاده بود وسط خیابون .....
سرام یعنی سلام به زبون بچه ها
دیروز اومدم خونه ساعت ده از اونجا راه افتادم و پنج رسیدم خونه و دو ساغت و نیم معطل شدم بین راه
گاهی وقتا میزنه به سرم انصراف بدم بعدن می گم خجالت بکش
عاقا دفتر کلاسورمو یه روز جا گذاشتم بعد روز بعد رفتم تحویل بگیرم دست آشپز ها بودم و رفتم ازشون گرفتم اومدم تو کلاس جزوه بنویسم دیدم طرفی که جزوه رو بهم داده شماره شو تو دفترم نوشته از خنده پوکیدم
خلاقیتش تو حلقم ....
یک عالـــــــــــــــــــــــــمه پاورپوینت و مقاله وتحقیق دانشگاهی دارم
که خیلی می ترسم از عهده ش بر نیام
الانم کلی کار دارم
ممنونم از مینا و فریبا و زی زی عزیز که با نظراتشون منو دلگرم کردن ........
فدا مداتون .
می خوام مهربان و عاشق باشم
مهم نیست بقیه به مزاجشون خوش بیاد یا نیاد .......
و می خوام این حس رو به لحظه منتقل کنم .......له گه ل تومه پری زاده ی جوانم
له گه ل تومه خه یالی خه ونه کانم
له گل تومه که تو بوی ئه و گوله ی وا
شنه ی عه شقی به تینی دا به گیانم
من و تو هه ر به یک شادین ئه زانم
ئه تو هه وری سپی و من ئاسمانم
ئه گر بو تاقه روژی دور بی یارم
له ئاسمان و زه وی بی ناو نیشانم
ئه گرچی ماله که م چوله ده میکه
هه تاکو روژی ماوم چاوه روانم
شه وانه تاکو روژ,روژیش هه تا شه و
له خه لوه ت دام له گه ل ئاواته کانم
خودایه تو بله ی ئه و روژه بیت وا
بیبنم دست له دست یار له ژووانم
ئه من مست و ئه سیری زولفی تو بوم
له کوی یارم؟! وه ره دردت له گیانم
ته نانه ت تو وه ره حالم بزانه
وجودت مه رهمه بو زامه کانم
با سلام خدمت همگی ........
دوستان و همراهان عزیزم
الان یک عدد چنور در ایلام براتون می نویسه
محیط خوابگاه و دانشگاه قشنگی داره
هر چند خیلی ساده اما بی نهایت صمیمی .....
دیشب خیلی بدجور با محمد دعوامون شد چون آدم عصبانی هست و بی منطق، و منم اهل دعوا نیستم بهش گفته بودم اخلاقمون بهم نمی خوره
خیلی التماس کرد و قسمم داد امروز همو تو ترمینال دیدیم و مسیری رو با هم همقدم شدیم و شب خودش پیام داد ازت خوشم نمیاد
فکر کنم دست پیش رو جلو اندخت که پس نیفته چون میدونست من با اخلاق بدش کنار نمیام ، البته دروغ چرا کمی ناراحت شدم اما خداروشکر که تموم شد به خیر و خوشی و بدون دردسر
سلام به همه دوستام
اون دوست مجازیم (محمد )بی خیالم نشده
روز بعدش پیام داد گفت چرا بلاکم کردیو دوباره ازم فرصت خواست......
منم بهش فرصت دادم
تلگرام برنامه محبوب من
داره فیلتر میشه
با دوست مجازیم خداحافظی کردم اخلاقمو خیلی متضاد هم بود
یه چیزی تو کل سرنوشت من تعمیم داده شده
اینکه همه جریان های مشابه باهم برام رخ میدن
مثلا در عرض دو روز یهویی 4 تا خواستگار دارم یا در طی 24 ساعت سه نفر ابراز علاقه می کنند (که البته هیچ کدومم به درد نمی خورن)
اینکه کامل بیکارو یا اینکه از کار زیاد بیهوش بشم شبا ،یعنی حالت متوسطی نداره
اینکه یهویی یه عالمه پول دستم بیاد و گرفتاری هام بر طرف شه و خوشحال م یا اینکه چن روز پشت سرهم اعصابم خرد میشه و گرفتاری و تنگدستی.....
مثلا الان یهویی بیکار شدم .......ولی آرامش دارم خدایی
بلاگفا م مجددن درب و داغون شده
خداروشکر آوا و سرور و زی زی اومدن اینور و دیگه حرص نمی خورم
پخخخخخخخخخ
روز همگی خوش
دلم برای استادمون و کلاس تعمیراتم تنگیده ..............
تا بعد قربان تشکیل نمیشه