اوووووووووووووووووم
بلاگفا آدرس قبلیمو حذفید
دوباره به اسم خودم ثبتش کردم که حداقل آدرسش برام بمونه چون اون آدرسم تو لینکدونی خیلی از دوستامه
و اومد خونه
معدلم حول حوش 16 میشه اصلا راضی نیستم
از شما چ پنهون می خوام ترم بعد جبران کنم
سلاااااااااااام
بد جور تنهام بدجور بدجور .....
و خسته
و دلسرد
و آروم توی یه فصل سرد
و رویاهام مردن
دللللللللم برای خونه تنگ شده
ولی گاهی می گم چ خونه ای
وقتی توش بویی از مادر نیست
صدای پدر نیست
سفره شام خانوادگی معنایی نداره
و اینطوریه که حس می کنم متعلق به هیچ کس و هیچ مکانی نیستم .
و این تلخه
و این یعنی عادت کردن به تنهایی و خاموشی
و از تلخ ترین قسمت های زندگی اینه که کسایی که دوسشون داری برات یه خاطره بشن ، خاطره یعنی خداحافظی با تکرار لحظات شیرین
خدا کنه زود خوب شم
فعلا
سلاااااااااااااام
من و یک چست جدید
رمزمم همون رمز آوا و اسم خودم
شاید به دید خیلیا احمقانه باشه اما به طرز عجیبی به قسمت اعتقاد دارم ...همیشه بیشترین فشار بمن تو ایام امتحانات میاد هرچند بچه درسخونی نیستم ........
واسه فرجه ها اومدم خونه اما همش به این می فکرم که واقعا واسه چی ادامه تحصیل میدم ....
مثلا فاز من چیه ؟
می خوام چکاره شم
طوری که هیچ انگیزه ای واسه برگشتن به ایلام ندارم
وقتی به این فکر می کنم که پس از ارشدمم من همان بیکار سابقم
حالم گرفته میشه
بعدشم از رشته منابع طبیعی و محیط های کاری که براش هست خوشم نمیاد
خیلی بد تو ذوقی خوردم از منابع طبیعی ...
بازم صد رحمت بمن حداقل کلاس نمیزارم ،بعضی ها آنچنان تو فاز استاد شدن تو دانشگاه های پیام نور و آزاد هستند که احساس می کنند دکتری انرژی
هسته ای می خودنند،بنظر من یه دانشجوی ارشد یا دکتری هیچ دلیلی نداره کلاس بزاره و همینایی که کلاس کشک می زارن بعد از پایان تحصیلشون
بدترین ضربه رو از حقیقتی که باهاش مواجه میشن می خورن .
خدایا فاز من از قبول شدن تو این رشته چی بود
خدایا واسه تمام نعمت هات شکر
ولی واقعا ناامیدم
شیطانت بد جور هدیه شو بهم غالب کرده
کمکم کن
سلام دوستان یک عدد چنور از راه رسیده با یه جفت چشم دلکش گزارش می دهد.
عرضم به حضور مبارکتون
امتحانامون 16 ام شروع میشه و من فقط یه روخونی سریع در حد روزنامه جزوات رو خوندم
خط دائم گرفتم ولی نمی دونم چرا نمی تونم(دلم نمی کشه) ازش استفاده کنم یه خط دانشجویی هم گرفتم که جمعه هاش تماس نامحدود رایگانه
که اونم هنوز استفاده نکردم از طرح های نامحدود تماس خوشم نمیاد چون بنظرم اگه واقعا کسیو دوست داشته باشی حاضری بخاطرش هزینه کنی
و باهاش تماس بگیرید دیگه جونم براتون بگه یه هم اتاقی دارم عین خودم خون گرم و زود جوش و مهربون و خداروشکر می کنم ...دانشجوهای
خوابگاه ما دانشجوهای ارشد و دکتری هستند و خیلی فیسو تشریف دارند و من اصلا از این خصلتشون خوشم نمیاد و تا می تونم با صدای بلندم آواز
می خونم و آهنگ گوش میدم و می رقصم و این خصلت بچه های اتاق ما باعث شده تا دیگران فکر کنند ما اصلا درس نمی خونیم خخخخخ ولی
اونقدراهم ضایع نیستیم....
پاینده باشید.
دیشب و امروز چن تا رمان کوتاه صادق هدایت و یک دونه مال محسن مخمل باف با عنوان جراحی روح خوندم
وحشتناک بوود ،دروغ چرا یاد خودم افتادم
تو این دو سه سال چقدر روحم مجروح شد طوری که به درجه ای رسیدم که خودمو تسلیم کردم و تسلیم شدم در مقابل زندگی
و الان یه روح مجروح داره زندگی می کنه گاهی زخماشو یادش میره و خوش می گذرونه
اما امان از اون لحظاتی که روزای بد جلوی چشماش رژه میرن ...
خب این حذف اکانت مدت هاست تو ذهنمه
فکر کنم ده روز میشه کمتر میرم تو خود برنامهه اما امروز یه سره حذفش کردم
و روزی یکی از استادامون گفت برنامه های چت حرامه چون ضررش بیشتر از منفعتشه
چون آدمو از زندگی واقعی میندازه
زمان می گذره و آدم متوجه نیست ممکنه از خیلی چیزا جابمونی و خیلی آدم ها از بی توجهی تو قلبشون می میره و من کامل بیدار شدم
و مطمئنم اگر حضرت محمد (ص ) بود هم همینو می گفت چون اعتیاد وحشتناکی که در بین مردم نسبت به این برنامه ایجاد شده اونها رو از فکرکرردن وراه
حلی پیدا کردن برای مشکلات و رسیدن به اهدافشون دور کرده.
خدا کنه تو ترکم موفق باشم .
آخرین خبرم اینه که حذف اکانت تلگرام انجام دادم
من نمی دونم چرا اینهمه تو کرمانشاه احساس سرمای مفرط می کنم ...به طوری که لرزش خفیفی رو تو قلبم حس می کنم
حالممممممممم روز بعد اون روز خوب شد
معده م همچنان باهام قهره منم باهاش لج کردم دیگه حال ناز کشیدنش رو ندارم
می خوام خط دایم بگیرم دهنم سرویس شد از بس از ستاره 733شارژ خریدم
هم چنان تنها و بدون عشق روال عادی زندگیمو طی می کنم و می خوام حتی با تنهایی هم خوشحال باشم و موفق هم شدم تو این زمینه
بنظرم درس خوندن مفیدترین و آرامش بخش ترین کار دنیاست چون روحیه م بشدت عوض شده
مث یه شاخه گل ضعیف و درحال خشک شدن که وقتی خاکش رو عوض می کنی شرورع می کنه به جون گرفتن
تو دانشگاهمون اصلا پسر خوشگل نداریم همشون قدشون کوتاه و سبزه ن بدلم نمی شینند خب...،البته منم به دل کسی ننشستم خب خخخخ
دلتون شاد
سیییییییییلام
از پریروز تا حالا بجز مریضی چیزی سراغ من نیومده فکر کنم چشم خوردم خخخخخخخ
پریروز خودمو خوشمل نمودم و رفتم بیرون ولی یادمون رفت سرویس های دانشگاه روزهای پنج شنبه یک ساعت زودتر تعطیل میشه و حدود یکساعت
بی خودی در سرمای استخوان سوز ایلام منتظر سوریس و عواقب بعدیش حالمو حسابی گرفت
اول که سرم ترکید از بس درد گرفت و حتی با خوابیدن هم درست نشد وصبح روز بعد مجبور شدم قرص بخورم.
بعد عصر معده م به طرز فجیع تری شروع به درد گرفت هرچی هم دنبال قرصم می گشتم پیدا نمی کردم ساعت 10 شب قرص معده مو یافتم و
منتظر شدم تا خوب شه حدود دو ساعت بعد بهتر شدم و 12 شب بود تصمیم گرفتم مسواک بزنم رفتم دم یخچال مسواک رو بردارم یهو جلوی چشام
سیاه شد وافتادم و دوستام خواستند منو ببرن بیمارستان که خودم نخواستم الانم جاتون خالی ااز سرشانه م تا نوک انگشت پام درد می کنه کلی
درس دارم
فقط بدونید میام به وباتون سر میزنم و می خونمتون ....همیشه بیادتونم
