سلام بر همگی ...
آخرین اخبار من به شرح ذیل می باشد.
1.کلاس طراحی میرم.
2.باشگاه والیبال می رم.
3.هیچی بهم نمی چسبه چون از زمانی که کسی برایم محبوب بوده و یا محبوب کسی بوده ام خیلی وقته گذشته ..
4.احتمالا مغازه هامون رو بفروشیم .
5 .احساس پوچی دارم .
6.دلم برآی یکی تنگ شده که دیگه تعلقی بمن نداره و یک فرد متاهله و وجدانم اجازه نمیده بهش بزنگم ...چون واقعن تصور می کنم اگر خودم بودم اصلا دوست نداشتم گذشته م قاطی زندگی آیندم باشه و کوچکترین آسیبی بهش بزه م و این درد بدیه ...و همین باعث حس درد بدی تو وجودم میشه خصوصا اینکه هیچ جایگزین مناسبی هم براش پیدا نکردم ...
اصلا یه اوضاعی شده ,انگار احساس دوست داشتن یا دوست داشته شدن یه چیزی بوده تومایه های افسانه های قدیمی ,خب دروغه آدم بگه نیاز به محبوبی نداره ,ولی چ محبوبی ....محبوبانی که فقط به فکر ارضای غرایز خودشونن و می خوان به آب بزنن و خیس نشن و هیچ تعهد و اثباتی رو حرفاشون ندارن ,رفیق بشن یار بشن اما به محض اینکه میگی من زنت نیستم یا آقا جون شمابا اخلاق و رفتار من آشنا شو چکار به گرما و سرمای من داری فرت دوست داشتن و علاقه رو فراموش و خداحافظی می کنند که البته برن به جهنم ,حتی اصن خود زن هم ,بخدا تجاوز محسوب میشه سکس اجباری ,دیگه تو دوران آشنایی خیلی آقایون پر رو شدن که انتظار تصاویر نیمه لخت و چت های سکس و مکالمات سکس دارند ,و اینا همش بخاطر محدود بودن فضای ایران لعنتیه ..و همین باعث شده بی خیال جنس آقایون شم ..و فقط یه ازدواج سنتی فکر کنم ..
شایدم خیلی محدود و بسته فکر می کنم ولی من بمیرم نمی تونم ب چیزی که مطمئن نیستم مال من میشه یا نمیشه ابراز علایق یا احساسات کنم .و شاید متعلق به دوران قاجار هستم و الان بدنیا اومدم ...
شاید اگر تو کشور یا شهر یا خانواده ای دیگه ب دنیا می اومدم ..اینطوری فکر نمی کردم ..بهر حال زشت یا زیبا همینم و دوست ندارم عوض شم چون آرامشم جدن بهم می خوره ..
شاد باشید