نوستالژی این روزای من ...

نوستالژی این روزای من ...

صدا کن مرا

صدای تو خوب است

صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است

که در انتهای صمیمیت حزن می روید

در ابعاد این عصر خاموش

من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک کوچه تنهاترم

بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

دردودل

يكشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۱۲ ب.ظ

با دوستم درد و دل کردم ..

بغضم ترکید و قطره های اشک رو صورتم نویت هم رو نمی دادن 

گلو دردی که از صبح دنبال مداواش بودم یه بغض یخ زده بود و خوب شد...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۱۲
گل بارون زده بهاری

غمگینم ..

شنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۲۳ ب.ظ

خیلی دوست دارم باور کنم فرو ریختن پلاسکو غیر عمدی بودی ولی ریزش در همه طبقات همزمان بوده و دود سفید رنگ ناشی از انفجار  حرف دیگه ای میزنه ...من دوست دارم احمق باشم و باور کنم قدیمی بودن ساختمان ,کمبود امکانات وازدحام جمعیت سبب فرو ربختن ساختمان شده...

من کجا دارم زندگی می کنم ..من برای زندگی کردن تو کدوم نقطه ی دنیا دارم با مشکلات می جنگم ..



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۲۳
گل بارون زده بهاری

دلم درد داره ....

جمعه, ۱ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۲۸ ق.ظ


به طور واضح قلبم درد می کنه و دستام می لرزه

کمی برای پلاسکو ..


و کمی هم برای نان روغنی فروشی که هر روز تا ته کوچه مون میره ...برای جامعه مون ...برای این شغل های کاذب ...

کمی برای شیرین دختر خاله ام ... دیروز رفتیم دیدنش ،خونواده داییم اجازه ندادن برگردن خونه شون،ظاهرن خونه شون مخوفه و  مقداری هم کلنگی ...


عموی شیرین خیلی بی خیال می گفت برگردن همونجا، ولی  ما گفتیم نرو البته خودشم نمی خواست، قراره نزدیک خونه داییم خونه بگیرن ...

برای پلاسکو دلم درد گرفت ...اتفاق خبر نمی کنه ، خیلی عادیه این چیزا تو کشورمون ولی چرا مردممون اینهمه بی فرهنگن، چرا خیابون رو سد کردن

، دیدن یه ساختمان پودر شده چه لذتی داره ..دیدن دعوای دو نفر یا یه تصادف چ دیدنی داره

چرا وقتی کمک نمی کنیم راه رو سد می کنیم ..



۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۲۸
گل بارون زده بهاری