نوستالژی این روزای من ...

نوستالژی این روزای من ...

صدا کن مرا

صدای تو خوب است

صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است

که در انتهای صمیمیت حزن می روید

در ابعاد این عصر خاموش

من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک کوچه تنهاترم

بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

رنگ مو ...

پنجشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۶ ب.ظ


سلام بر همگی ...

خب قبلن خیلی ذوق داشتم موهامو رنگ کنم ....ولی الان پس از زدن چندین رنگ از طیف قهوه ای تا سبز زیتونی به این نتیجه رسیدم هیچی اون موهای مشکی پرکلاغی خودم نمیشه و با وجود اینکه همه دوستام می گفتند که این رنگ اخری خیلی بهت میاد و پوستتو روشن تر کرده من رفتم و موهامو قهواه ای تیره زدم (آخه رنگ مشکی خیلی ضایه س )همون رنگ قهوای رو گذاشتم یه ساعت رو سرم بمونه یه مشکی مشابه رنگ موی سر خودم شد.

یکمم با معضل نگاه غمگین چشام کنار اومدم ...........خخخخ

********

خب این روزا خیلی حوصله م سر رفته

قرار بود بشینم واسه دکتری بخونم واقعن فاز خودمو نمی دونم ...

اوووووووووووووم خب من شدیدن به استقلال مالی نیازمندم

احساس بی عرضگی بهم دست داده که بعد از 28 سال هنوز نتونستم به این واژه ی پر ارزش برسم (استقلال مالی)

البته حتی اگر هم روزی ازدواج کنم صد در صد دنبال شغل می باشم و هستمو خواهم بود .

+++++++++

چن صباحیه که مامانم دیگه بخوابم نمیاد،هر چند تو خود خوابه خیلی شاد و سرحال میشم اما وقتی بیدار میشم دنیا رو سرم خراب میشه که دیگه نیست.

********

روزه هاتون قبول ...

ایام بکام .

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۵ ، ۱۲:۵۶
گل بارون زده بهاری

تابستون

سه شنبه, ۸ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۱۱ ب.ظ

****

از چشمام خسته ام ..

از اینکه اینهمه غم تو نگاهش داره ...

از اینکه اینهمه باید التماسش کنم تو رو خدا شاد باش..

استرس نگیر

نگران فردا نباش

فردا خودش میاد ...

*****

تابستون رو دوست دارم، فصل میوه های مورد علاقه منه ..

اما پر از تنشه برام

هر چند همیشه خدا تو لحظه های حساس زندگیم دستمو گرفته ..

******

باز به این نتیجه رسیدم درس خوندن قشنگ ترین کاریه که دوسش دارم ...

ولی شرایطم طوریه که انگار ممکن نیست بتونم دکتری بگیرم ..

اما با این وجود میخوام بعد ازظهر برم کلاس آموزش زبان ثبت نام کنم شاااااااااااااید شرایط طوری شد

که بتونم تاآخر این راه رو برم .


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۵ ، ۱۴:۱۱
گل بارون زده بهاری

سلاااااااااااااااام

چهارشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۷ ق.ظ

امتحانات تمام شدن به خوبی و خوشی ...

هرچند نمره هام تو همون رنج ترم پیش هستند ولی الان خیلی سبک ترم چون ترم دیگه فقط 2 واحد دارم ..اییییییییییی جان



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۵ ، ۱۰:۲۷
گل بارون زده بهاری

معده

پنجشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۴۹ ب.ظ


یادمه قدیم قدیما وقتی مامانم معدش درد  می کرد همش می گفتم خب از کجا میدونه که دردش مال معده س ،اصن معده کجاس ؟

واااااای الان با تمام وجوودم می فهمم معده کجاس

خیلی حالم بده

امیدوارم هیچوقت مث من نشید

اصلا و ابدا حال و حوصله دکتر رفتن ندارم آزمایش وقرص و اندوسکوپی و ...


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۴۹
گل بارون زده بهاری

بی نطمی بی حدو حصر من

يكشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۲۴ ب.ظ


لیاقتمه هر چی سرم بیاد خیلی بی نظمم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۲۴
گل بارون زده بهاری

خدا2

پنجشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۲۱ ب.ظ
خدا .........ینی بین اینهمه آدمت رو زمین چرا هیچکس منو نمی فهمه وقتی من تمام تلاشمو می کنم همه رو بفهمم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۲۱
گل بارون زده بهاری

ازدواج افسانه ای

دوشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۱۹ ب.ظ

سلاااااااااااام بر همگان ..

امروز رفتم دیدن دوستم ..چن روز پیش عقد کرده بود و تا دو هفته دیگه عروسیشونه

ازدواجشون ب نظر من فقط باید تو کتاب داستان ها بنویسند از بس هنوز باورش برای منم مشکله

دوستم از یه خانوده متعصب و سنتیه ، حتی منم با ازدواجش با این آقا مخالف بودم چون طرف چن سال از خودش کوچکتره

یک سال و نیم پیش باهم از طریق بی تالک آشنا شدن و پسره از طریق جی پی اس گوشی دوستم پیداش کرده بود و دو روز بعد از اولین ملاقات به

خواستگاریش رفت،دوست منم بخاطر اینکه از مرام پسره خیلی خوشش اومد بهش ج مثبت داد شب بله برون همه چی بهم خورد بخاطر اینکه مادر

داماد از دوستم خوشش نمی اومد و گفته بود سن دوستم بزرگ میزنه (دوستم 5 سال بزرگتره)

و ارتباطشون یک سال و نیم ادامه داشت تا و جالب اینجا ست که تو این یکسال و نیم پسره می خواست دوباره خودش تنهایی با خانواده دوستم

صحبت کنه و دوستم مخالف بود تا اینکه چن وقت پیش پسره به دوستم گفت می خوام با برادرت صحبت کنم و شب میرم خونه شون (مامان بابای

دوستم فوت شدن)و دوستمم هرچی ازش خواهش کرده بود نره گوشش بدهکار نبود و جالب تر اینجا بود که پسر تنهایی رفت خواستگاری و همه

شرایط رو قبول کرد و تنهایی رفتند محضر و عقد کردند و الان فقط بابای پسره میدونه ،حتی برادر و خواهراشم نمی دونند

و من چشام 4 تا شد ،یعنی خودم بجای دوستم استرس گرفتم الان

آخه خانواده دوستم خیلی متعصبن چطوری اجازه دادن بدون هماهنگی خانواده عقد کنند؟؟

یعنی غیر ممکن ها ممکن میشوند اگر خدا بخواهد...

آخه دوستم عاشق پسر عموش بود خانوداه عموش 4 سال مداوم خواستگاریش اومدن و اینها دختر بهشون ندادن ...

دوستم رو خیلیییییی دوست دارم اما بنظرم کارش اشتباه بود منطقی نبود و تا حدودی هم انسانی نبود چون مادر اون پسر بهرحال واسه ازدواجش

هزار تا آرزو داشته ......اینجوری مخفیانه ...اصلا باورم نمیشه برادراش چطور راضی شدند؟


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۱۹
گل بارون زده بهاری

ازدواج 95

يكشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۳۴ ب.ظ

سال 95 شده سال ازدواج همه عشقولی ها .......

خخخخخخ

دوستمم دیروز با عشقش عقد کردن بعد از دوسال مخالفت های شدید

همکلاسیمم عقد کرد با دخترخالش بعد 8 سال ...و دوسال مخالفت خانوداده ها

سیوان بعد از یک سال ونیم فرودرین امسال عقد کرد البته از موافقت و مخالفت خانوداه هاشون خبر ندارم

داداشم ازدواج کرد البته با مخالفت نسبی بابای عروس

اوووووووووم خدایا شکرت

میخواستم این پستو یه جور دیگه بنویسم اما نشد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۳۴
گل بارون زده بهاری

پروپوزال

جمعه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۷:۲۱ ب.ظ

عیلام را ترک کرد کرده و دوان دوان به سمت خانه برگشته و استاد راهنمام بفهمه پوستمو می کنه

خب اونجا خیلییییییی دل گیره، بعدشم همه عشقولی دارن و این باعث میشه من بیش از همه احساس تنهایی کنم .

پروپوزال را همین الان یهوویی تکمیل و برای ایمیل استاد جان فرستادم حالا اگه بگه خانم م دوشنبه بیا اتاقم با هم یه جلسه بزاریم من با چ زبانی بگم

از ایلام فرار کردم .......

اووووووووووم فردا برادر زاده نازنینم مهمونمه ،قد دنیا دوسش دارم اسمش مسیحه

اگر بگم عاشقشم دروغ نگفتم، امتحان ریاضی داره باید کمکش کنم وگرنه زن داداش من 12 ساله اجازه نداده مسیح تنهایی بیاد خونه مون :(

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۲۱
گل بارون زده بهاری

خسته

سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۳۳ ب.ظ


خسته م ولی امیدمو از دست ندادم ...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۳۳
گل بارون زده بهاری