نوستالژی این روزای من ...

نوستالژی این روزای من ...

صدا کن مرا

صدای تو خوب است

صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است

که در انتهای صمیمیت حزن می روید

در ابعاد این عصر خاموش

من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک کوچه تنهاترم

بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

سراب صحنه

پنجشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۳۷ ب.ظ

خواهرم زنگ زد گفت فردا بریم سراب صحنه 

منم خواب بودم با صدای گوشی بیدار شدم 

گیج و منگ گفتم سراب صحنه همون سراب نیلوفره؟

خواهرم گفت نه همون جایی که تو و بنیامین رفتید 

گفت فردا وسیله میبریم میرسم اونجا پیک نیک 

گفتم من بخاطر اینکه این هفته سه بار رفتم کرمانشاه و برگشتم خیلی خسته

ممکنه نتونم بیام 

گوشی رو قط کردم .

دلم هری ریخت شروع کردم به اشک رو سایلنت 

من اونجا چطوری پا میزاشتم وقتی بنیامین اونجا خاطره داشتم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۶/۱۴
گل بارون زده بهاری

نظرات  (۱)

مگه آقا بنیامین برگشتن؟! 

پاسخ:
نه همون دو ماه پیش که اومد ایران 
یه روز با هم رفتیم سراب صحنه 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی