حسادت او و حسرت من
باورتون میشه خواهرم از شدت حسادت نه پیام هام رو سین میکنه.
نه جواب تماسم رو میده
و حتی برای خواهر بزرگم و بچه هاش و حتی دومادمون سوغات فرستاده داده دست مسافر ، برای من هیچی...
و من از خیلی قبلترش یه مانتو داشتم طرح هندی دوخته شده بود از قشم سفارش داده بودم فقط ۳ بار پوشیده بودم رو از خیلی وقت پیش بهش گفتم اینو برات پست می کنم و حتی لحظه ای که مانتو رو با ساعتی که بنی براش آورده بود براش پست کردم خواهرم از چند روز قبلش جواب تماسم رو نداده بود و حتی فهمیده بودم برای همهسوغات فرستاده الا من...و من تنها کسی بودم که براش هدیه فرستادم...
اینها مهم نیست حسودی شو درک می کنم ...فقط از خدا میخوام تاثیر منفی رو زندگی من نداشته باشه
و ایکاش درک داشت که رابطه من و بنی هم عین رابطه اون و شوهرش هست ...ایکاش درک میکرد منم حسرت بدل بودم مادر و پدر و برادرم روز نامزدیم باشن و در خوشحالیم خوشحال، در حالی که اون از حضورشون بی نصیب نبوده...ایکاش می فهمید من در روز نامزدیم حتی یک نفر از خانواده داماد هم نبود و من چه حالی بودم از حجم اینهمه بی کسی..میدونم شرایط اینجوری بود ناشکر نیستم....ولی خواستم بگم خدا همه چیز رو تو یه پکیج به آدم نمیده...