نوستالژی این روزای من ...

نوستالژی این روزای من ...

صدا کن مرا

صدای تو خوب است

صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است

که در انتهای صمیمیت حزن می روید

در ابعاد این عصر خاموش

من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک کوچه تنهاترم

بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

اختلاف سلیقه

دوشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۸، ۰۳:۵۸ ب.ظ

سلام دوستان 

این اواخر که به خودم میرسم ادمای بیشتری بهم علاقمند میشن خخخخ 

سر قضیه همون باغ ، پسر مالک از بنده حقیر خوشش اومد و به مادرش گفته بود و مادرشم با خواهرم در میان گذاشته بود...خب درسته وضعیت مالی شون به علت مالک بودنشون در گذشته عالیه،  ولی پسره از اینایی بود که دماغش عملی نصف سرش کچل کرده بود و موهای اون نصف دیگه رو اینور ریخته بدد و ابروهاشم پهن و کوتاه برداشته بود مخلص کلام از من دخترتر بود و خواهرم زنگ زد و قضیه خواستگاری رو تعریف کرد و گفت بهشون گفتم  که چنور نامزد  داره و میخواد با اون ازدواج کنه و خواهرم انگار که حیف شده این قضیه رو تعریف می‌کرد،  منم گفتم اگر بنیامین هم نبود من به این پسر دخترنما جواب مثبت نمی دادم، و خواهرم از جواب صریح من شوکه شد ...و گفت جدی میگی،  گفتم اره اگه تا نود سالگی هم مجرد باشم جوابم رد می بود....

خب موندم خواهرم ۱۰ سال از من بزرگتره چطور سلیقه مون اینهمه تفاوت داره

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۸/۰۴/۰۳
گل بارون زده بهاری

نظرات  (۲)

۰۳ تیر ۹۸ ، ۲۱:۵۱ مشتاقٌ الیه
سلام. خوبید شما؟
دقیقا من به این فکر میکنم کی زن این پسر کلنگ ها میشه؟ :)
کیه که خجالت نمیکشه کنار اینا راه بره :)
پاسخ:
سلام شکر خدا خوبم...
یکی عین خودشون از این بخور، بخواب ، بپوش بگردها
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی