اختلاف سلیقه
سلام دوستان
این اواخر که به خودم میرسم ادمای بیشتری بهم علاقمند میشن خخخخ
سر قضیه همون باغ ، پسر مالک از بنده حقیر خوشش اومد و به مادرش گفته بود و مادرشم با خواهرم در میان گذاشته بود...خب درسته وضعیت مالی شون به علت مالک بودنشون در گذشته عالیه، ولی پسره از اینایی بود که دماغش عملی نصف سرش کچل کرده بود و موهای اون نصف دیگه رو اینور ریخته بدد و ابروهاشم پهن و کوتاه برداشته بود مخلص کلام از من دخترتر بود و خواهرم زنگ زد و قضیه خواستگاری رو تعریف کرد و گفت بهشون گفتم که چنور نامزد داره و میخواد با اون ازدواج کنه و خواهرم انگار که حیف شده این قضیه رو تعریف میکرد، منم گفتم اگر بنیامین هم نبود من به این پسر دخترنما جواب مثبت نمی دادم، و خواهرم از جواب صریح من شوکه شد ...و گفت جدی میگی، گفتم اره اگه تا نود سالگی هم مجرد باشم جوابم رد می بود....
خب موندم خواهرم ۱۰ سال از من بزرگتره چطور سلیقه مون اینهمه تفاوت داره