نفرین
شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۳:۲۱ ب.ظ
سال 90 نفرین شدم توسط یک عاشق مانیایی. .
یک جنون دیوانه کننده برای منی که مثل یک پرنده آزاد بودم مثل قفس بود
برای کسی که همزمان که جنون داشت خودش رو از من و خانواده م برتر می دونست
و این برای من خیلی تلخ و غیر قابل قبول بود
و دنبال کوچکترین بهانه ای بودم تا از دستش راحت بشم ..
چون خانواده ش در جریان بودن این کار آسان نبود ..
و خانواده من هم در جریان بودن
و دست آخر به چیزی که خواستم رسیدم
می دونستم یک شکست عمیق در زندگی خواهم داشت ولی این حد از درد رو هیچ وقت تصور نمی کردم ...
هم شکست خوردم ..
هم پدر و مادر و بهترین دوست عمرم رو در طی سه سال 92 تا 94 از دست دادم..
و امسال هم برادرم این چنین در بستر بیماری گرفتار شده
شایدم همه اینها قسمت بوده ..
۹۶/۰۲/۰۹