کلاس اتوکد
هر روزش یه داستان جدید هست
خدا رحم کنه داستان ها رو به ترتیب عنوان می کنم :
روز اول :پیشنهاد دوستی دانشجوی دکترا و دعوا با ایشان
روز دوم :خواستگاری فامیل متاهلمون در حال طلاق
روز سوم :پیشنهاد دوستی یک همکلاسی
روز چهارم : دعوا با اون فامیلمون که منو معرفی کرده بود )گفتم دیگه پیام نده چون متاهل بود و خیلی تابلو وابسته شده بود ولی خورش نمی فهمید یا خودش رو به نفهمی زده بود
روز پنجم عذر خواهی همکلاسی اتوکد بخااطر پیشنهادش
روز ششم و هفتم و هشتم و نهم اتفاق خاصی نیفتاد
دیروز هم دو نفر دیگه پیام دادن از همکلاسی هام ,گفتن جزوه می خوایم (احتمال میدم بهونه باشه چون خودشون جزوه می نویسن )
و دیشب اخرای شب یه دختر پیام داد ,دوست دختر قبلی ح بود تو اینستا من رو از فالورهای اون یافته بود ...به من گفت مواظب خودت باش ح خطرناکه و اینا ...منم گفتم ح اصلا جلوی چشمم نمیاد ...بعد تو تلگرام چت های خودش و ح رو فرستاد .. منم گفتم ح مریض جنسیه, باید درمان بشه ,و این ما هستیم باید مواظب خودمون باشیم ...
و دیگه از این حرفا ...
ح به اون دختر تجاوز کرده بود و بعد رهاش کرده بود ...
انصافا جذاب هست در نگاه اول ...ولی چون فقط ظاهر هست و باطنش پخته و جذاب نیس و یک لجن به تمام معنا بود مث پلاسکو جلوی چشام فرو ریخت اون تصویری که ازش تو ذهنم داشنم و خیلی سعی کرد منو جذب کنه اما موفق نشد ...چون یه جنس تقلبی هر چقدر هم نقش بازی کنه باز یه جنس تقلبیه
ح یه آدم نبود اون شخصیتی براش نمونده بود ...یک آدمی که دیگه نیس پس نه میشه باهاش در افتاد نه نصیحتش کرد و نه میشه کنترل کرد چون ما قانون نیستیم ...فقط می تونیم از ح و امثالش دوری کنیم
و شوک بر انگیز تر وقتی بود که فهمیدم طرف یه پسره نه دختر و ارتباط همجنس گرایانه با ح داشته.