یک روز سرد
چهارشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۵ ب.ظ
من نمی دونم چرا اینهمه تو کرمانشاه احساس سرمای مفرط می کنم ...به طوری که لرزش خفیفی رو تو قلبم حس می کنم
حالممممممممم روز بعد اون روز خوب شد
معده م همچنان باهام قهره منم باهاش لج کردم دیگه حال ناز کشیدنش رو ندارم
می خوام خط دایم بگیرم دهنم سرویس شد از بس از ستاره 733شارژ خریدم
هم چنان تنها و بدون عشق روال عادی زندگیمو طی می کنم و می خوام حتی با تنهایی هم خوشحال باشم و موفق هم شدم تو این زمینه
بنظرم درس خوندن مفیدترین و آرامش بخش ترین کار دنیاست چون روحیه م بشدت عوض شده
مث یه شاخه گل ضعیف و درحال خشک شدن که وقتی خاکش رو عوض می کنی شرورع می کنه به جون گرفتن
تو دانشگاهمون اصلا پسر خوشگل نداریم همشون قدشون کوتاه و سبزه ن بدلم نمی شینند خب...،البته منم به دل کسی ننشستم خب خخخخ
دلتون شاد
۹۴/۰۹/۲۵